خلاصه
عثمان شونزده سالشه عاشق یه دختر میشه که یه سال ازش بزرگتره دختره هم با مته دوسته
برادر همین دختره بهترین دوست عثمان رو میکشه و عثمان با اسلحه فرار میکنه تا برادر دختره رو بکشه،آخرشم یکی دیگه برادر دختره رو میکشه و میوفته گردن عثمان مته هم برای عثمان فداکاری میکنه و جاش میره زندان،بعد چون میخاستن دوس دختر مته رو شوهر بدن عثمان فقط رو کاغذ تا وقتی که مته آزاد میشه با دختره ازدواج میکنه،بعدش دختره با مته ازدواج میکنه و عثمان تا آخر عمر میترشه،اکرام احمدو میکشه و پلین عاشق هاکان میشه باش ازدواج میکنه،
پلاستیک های معمولی که از مواد نفتی ساخته می شوند، بسیار دیر تجزیه شده و به دلیل مواد تشکیل دهنده آن برای آب، خاک، حیات وحش و انسان ها مضرند.
ظروف پلاستیکی در مجاورت مواد غذایی داغ سرطان زا هستند.
تعدادی از تولید کنندگان و توزیع کنندگان ظروف یکبار مصرف عبارتند از
1 - شرکت ظروف سبز ، تولید کننده ظروف یکبار مصرف گیاهی
2 - کیمیا پردیس شماره تماس : 021 88069624
آدرس سایت : kimiapardis.blogfa.com
آقای صفایی
3 - گروه شیراز سبز شماره تماس 938680۸8914-98
آدرس سایت : shzsabz.blogfa.com
4 - آملون شماره تماس 028782030
آدرس سایت : amelon.ir
5 - کیمیا شیمی زاگرس ( پهرم ) شماره تماس : 88931535 -021
آدرس سایت : pahromzarf.com
آقای مسعود مرتضوی
6 - شرکت ره آور بنیان کرد شماره تماس 88462283– 021
آدرس سایت rahavarco.com
7 - کیمیا شیمی زنگان شماره تماس 021 55651129
آدرس سایت salamat-store.com
با منتفی شدن حضور لعیا زنگنه به عنوان بازیگر نقش میانسالیستایش» نرگس محمدی همچنان ایفاگر نقش اصلی سریال سعید سلطانی است.
وی چندی پیش در گفت وگویی با تماشا با اشاره به سختی های این نقش گفته بودخب اگر قرار بود که در سریال دیگری نقشی با این سن و سال را بازی کنم هرگز نمی پذیرفتم اما ستایش نقش مورد علاقه من است و خودم آن را بازی کردم و با آن آشنا هستم اما قطعا بازی کردن در چنین نقشی سخت است. آخر چهل ساله بودن نه پیری است و نه جوانی. نه می توانی مثل پیرزن ها حرف بزنی نه آنقدر جوانی که پرانرژی باشی. این کار را برای من سخت می کرد و برای همین تصمیم گرفتم در فیزیکم تغییر ایجاد کنم و اضافه وزن داشته باشم.»
در سریال ستایس ۲ ، مهدی سلوکی نقش پسر
با انتشار اولین تصاویر از فاز دوم این مجموعه تلویزیونی از پایان تصویربرداری بخش های شمال کشور و بازگشت عوامل تولید این سریال به تهران خبر داده است . در خلاصه داستان این مجموعه آمده است: ۲۲ سال از فرار ستایش و فرزندانش میگذرد؛ اینک هر سه با هویتی دروغین و با نام فامیل رودباری زندگی میکنند.
ستایش آسوده خاطر از اینکه با تغییر هویت خود و فرزندانش برای همیشه از چنگ حشمت فردوس گریخته است. او حالا صاحب رستورانی در رودسر است و اعتبار و شهرتی نیکو دارد و هرگز تصور نمیکند سرنوشت یک بار دیگر او و حشمت فردوس را رو در روی هم قرار دهد.
محمد تقوی به عنوان مدیر تصویر برداری، وحید سلطانی صدابردار، محسن بابایی چهرهپرداز، فرزاد بادرام پور طراح صحنه، مرجان گار طراح لباس، ابوالفضل نصیر مدیر تولید، سوسن دین محمدی دستیار اول و برنامهریز، مرجان تاجیک منشی صحنه، نادر پیرزاده عکاس و لوح زرین هنر مجری طرح این مجموعه است.
داستان سریال فاخته
داستان سریال فاخته درباره دختری از یک خانواده فرهیخته است که درست اول ماه رمضان به سن تکلیف رسیده و تمام اعمال دینی بر او واجب میشود.
مجموعه فاخته یک ملودرام جذاب اجتماعی است و با توجه به ماموریت اصلی شبکه دو سیما یعنی پرداختن به محور خانواده، در این مجموعه نقش خانواده را به عنوان مدبر در امور نشان می دهد، ضمن اینکه ریتم این سریال تند بوده و مانند فیلم سینمایی است.
سریال فاخته به کارگردانی محمود معظمی است و در آن ثریا قاسمی در نقش خانجون، فریبا نادری در نقش فریبا، فرخ نعمتی در نقش پرویز، جلیل فرجاد در نقش وکیل، کمند امیرسلیمانی در نقش عروس خانواده خانجون، متین ستوده در نقش مینو، عبدالرضا اکبری در نقش دکتر، شهرام عبدلی در نقش پسر کوچک خانواده و رحیم نوروزی در نقش طلبکار بازی می کنند
محمدرضا شریفینیا، رضارویگری، حمید لولایی، دانیال عبادی,بهاره افشاری,مهران رجبی،علی صادقی, غلامحسین لطفی، نیما شاهرخ شاهی، کامران تفتی، سیدجواد هاشمی، سیدمهرداد ضیایی، کاوه خداشناس، امیر نوری، پندار اکبری، محمود عزیزی، عباس محبوب، حسین مهری، مجید مشیری، مجید شهریاری، اصغر نقیزاده، یوسف قربانی، بشیر ادریسی، سهراب یاری، محسن جهانثانی، حسین کرمی، اسماعیل سلطانیان، روزبه معینی، علی منجزی، عرفان برزین، پوراندخت مهیمن، مریم کاویانی، سمانه پاکدل، حدیثه تهرانی، فریبا نادری، هما خاکباش، گیتی معینی و ساقی زینتی بازی میکنند.
دلارا از هارون باردار هست و این موضوع را فقط به جاندان میگه. جهان بالاخره میفهمد که کسی که با دلارا هست هارون هست. جاندان از اینکه هارون با دلاراست بسیار عصبی هست و به جهان زنگ میزنه و کلی مدارک بدست جهان میده. جهان به عمارت میاد و عکسهایی که جاندان بهش داده بوده را به دلارا نشون میده. جاندان از رابطه ای که با هارون داشته بوده به صورت مخفی عکس گرفته بوده که دلارا با دیدن عکسها کلی به هم میریزه و اصلا باورش نمیشه که هارون با دلارا بوده.دلارا اصلا حالش خوب نیست و خیلی عصبی و داغون میشه. جاندان از اینکه هارون بهش صدمه بزنه از جهان کمک میخواد. تموم خونه و اطراف خونه جاندان با دوربین تحت نظر هارون هست که شخصی از طرف جهان میره و کل برق خونه رو قطع میکنه تا جاندان بتونه از خونه اش فرار کنه. جهان و آذرخش، جاندان را به یکی از هتل های جهان میبرند تا تحت امنیت باشه. دلارا شب پنهانی به یک روستای دور افتاده و به خونه پیرزنی به نام ننه میره تا بتونه در اونجا آرامش داشته باشه و دور از همه چیز باشه.جهان و بچه ها از اینکه دلارا گم شده و خبری هم ازش نیست بسیار نگران و پریشان هستند و جهان فکر میکنه که نکنه دلارا بلایی به سر خود آورده و با آذرخش کلی جستجو میکنند و جهان ناامید به عمارت میاد و همه چیز را به ایسو و اوزان تعریف میکنه که هارون کی بوده و برای خواهرش چی اتفاقی افتاده و هارون چه بلاهایی به سرشون آورده. فردایش بالاخره میفهمند که دلارا به روستا نزد ننه رفته است. جهان به دنبال یک برگه ای هست که توی اتاق خواب دلاراست مشغول جستجو هست که از داخل کشو برگه های بارداری دلارا را میبیند. اصلا باورش نمیشود که دلارا از هارون باردار باشد.جهان صبح خیلی سریع خود را به روستا نزد دلارا میرساند در همین موقع گوزل زنگ میزند که جهان کوتاه جواب میدهد و این به گوزل بر میخورد. جهان و دلارا با هم به قدم قدم میزنند و جهان به دلارا میگه که میدونه گه باردار هست و به دلارا میگه که سقطش کنه ودلارا میگه که تو هفته 14 هست و از وقتش گذشته و جهان میگه یک فکری حتما برایش میکنه و بعدش کلی دلارا رو دلداری میده که تنهاش نمیذاره و همیشه ازش حمایت میکنه و دلارا میگه که این موضوع بارداری رو فقط جاندان میدونه و جهان میگه تنها کسی که نباید از این موضوع با خبر میشد جاندان بود که متاسفانه الان میدونه و من نمیذارم که جاندان این موضوع رو به هارون بگهاوزجان و صاحب کارش که کارشون بسیار کساد شده خیلی ناراحت هستند که در همین موقع یکی از افراد هارون به کارگاهشون میاد و میگه که شما باید همیشه ماشین های ما رو تعمیر کنید و اگر تو جاده و جاهای دور هم ماشین هامون خراب شد باید به همون محل رفته و تعمیر کنید و پول خوبی هم بهشون پیشنهاد میده که هر دو کلی تعجب میکنند و شب اوزجان کلی غذا و کباب میخره تا بره پیش غزل و گوزل تا باهاشون جشن بگیره. غزل که از زندگی فقیرانه گوزل خسته شده به نزد جهان میرود و در یکی از آپارتمان های شیک با پدرش زندگی میکند و جانسو هم همان شب به دیدن مادرش می آید تا گوزل تنها نباشدوقتی که اوزجان میاد و میبینه که جانسو هم آنجاست خیلی خوشحال میشه و کلی میخندند و غذا میخورند که جهان هم یک دسته گل میگیره و میخواد بیاد پیش گوزل و ازش معذرت خواهی کنه بابت کدورتی که بینشون پیش آمده که اوزجان رو اونجا میبینه و قاطی میکنه که اوزجان اینجا چی کار داره و میره و جانسو رو هم با خود میبره گوزل هم عصبی میشه و اوزجان هم میره خونه اش. غزل که پیش پدرش زندگی میکنه شب با دوستش میره به یک بار و اونجا یک پسره ای اونو دعوت میکنه به مشروب و بعدش میخواد به غزل دست درازی کنه که غزل بهش حمله میکنه و کلی دعوا میشه و پلیس میاد و غزل رو میبرند کلانتری و زنگ میزنند به جهان. جهان میاد و پلیس بهش میگه که دختر شما زیر هست و ممنوع هست که الکل بنوشد و تو بار دعوا هم راه انداخته.جهان غزل را به خانه آورده و کلی باهاش دعوا میکنه که کلی مشکلات و دردسر دارند و مشکلات اون هم از یک طرف دیگه و به غزل میگه که دیگه تنها اجازه نداره که از خونه بره بیرون وهر کجا که میخواد بره باید با راننده بره. صبح گوزل که عصبی و ناراحت هست که چرا جهان اینطور با او برخورد میکند برای قدم زدن به ساحل میرود که اونجا یک زن و شوهری دعوا میکنند و گوزل میاد که جدا شون کنه که مرده با چاقو به زنش میزنه و گوزل چاقو رو از مرده میگیره و به دست مرده چاقو میزنه و بعدش چاقو رو زیر گلوی مرد میگیره تا ت نخوره و پلیس میاد و مرد و گوزل را با خود میبرند و زن را هم به بیمارستان. گوزل چون به رگ دست مرد چاقو زده بوده آن مرد از گوزل شکایت میکنه و پلیس گوزل را به زندان میندازه.
درباره این سایت